محل تبلیغات شما



به: شما تاريخ : امروز از: خالق موضوع : خودت من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم . لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي، براي رفع كردن آن تلاش نكن . آنرا در صندوق( براي خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو ! وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال(پيگيري) نكن .
شرط این ره از خودی ها رستن است * بیخود از خود ، با خدا پیوستن است مرد این میدان ، دل بی درد نیست * مرد اگر دردی ندارد ، مرد نیست در زیارت شور باید داشت ، شور * شوق درک نور باید داشت ، نور سَدِّ راه تو : دل خود کامه است * شور و حال تو : زیارت نامه است گر دل پر شوز و داده اند * راه در بزم حضورت داده اند گر به شهر بیخودی مأوا کنی * هر چه را گم کرده ای پیدا کنی چیست اینجا بیخودی ؟! اذن دخول * از خدا و از امام و از رسول .
دیده ای یک نفر پرنده شود، پر بگیرد، بدون سر باشد سایه گستر شود درختی که تنه اش زخمی تبر باشد دیده ای تاکنون پرستویی روی مین آشیانه بگذارد استخوانی بیاید و مثل قاصدک های خوش خبر باشد فکر کن دیده ای که یک شب ماه روی دوشش ستاره بگذارد یک نفر بعد رفتنش حتی باز هم بهترین پدر باشد همه شهر می شناسندت، گرچه یک کوچه هم به نامت نیست من ندیدم هنوز دریایی از دل تو بزرگتر باشد آن قدر ارتفاع داری که مرگ از تو سقوط خواهد کرد زندگی بعد مرگ می آید بیشتر در تو شعله ور باشد
عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم؛ همان يک لحظه ي اول که اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان جهان را با همه زيبايي و زشتي بروي يکدگر ويرانه مي کردم. عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم؛ که در همسايه ي صدها گرسنه، چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم،نخستين نعره ي مستانه را خاموش آندم،بر لبِ پيمانه مي کردم. عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم؛ که مي ديدم يکي عريان و لرزان؛ ديگري پوشيده از صد جامه ي رنگين؛زمين و آسمان را،واژگون، مستانه مي کردم.
نـــــــوکری بر دَرِ این خـــانه، مَواجِب دارَد. تَرکِ این خـــانه هم انگار، عَـــــــــــواقب دارد. نــــــــــوکرِ حضرتِ اربـــــــــــاب! کمی دقّت کن بُردَنِ نامِ حُـــــــــسین(ع)، ســــــــــــجده ی واجب دارد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها